English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8215 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
magnetic U آنچه میدان مغناطیسی مربوطه داد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
magnet U آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
magnets U آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
magnetic induction U چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
softer U که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
soft U که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
mediums U مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
softest U که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
medium U مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
high intensity magnetic field U میدان مغناطیسی شدت میدان بزرگ
lenz' law U جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
operational U آنچه کار میکند یا مربوطه به نحوه کار کردن ماشین است
magnetic f. U میدان مغناطیسی
line of magnetic field strength U خط میدان مغناطیسی
magnetic field U میدان مغناطیسی
magnetic fields U میدان مغناطیسی
magnetic flux line U خط میدان مغناطیسی
field magnet U میدان مغناطیسی
magnetic field line U خط میدان مغناطیسی
inhomogeouns magnetic field U میدان مغناطیسی غیریکنواخت
magnetic field energy U انرژی میدان مغناطیسی
cross magnetizing U میدان مغناطیسی متقابل
magnetic field generation U تولید میدان مغناطیسی
terrestrial magnetic field U میدان مغناطیسی زمین
intensity of the magnetic field U شدت میدان مغناطیسی
h U شدت میدان مغناطیسی
field of force U میدان نیروی مغناطیسی
magnetic dip U میدان جاذبه مغناطیسی
magnetic field figure U تصویر میدان مغناطیسی
magnetic field vector U بردار میدان مغناطیسی
m.f.p. U پتانسیل میدان مغناطیسی
magnetic field inhomogeneity U غیریکنواختی میدان مغناطیسی
magnetic field intensity U شدت میدان مغناطیسی
flux intensity U شدت میدان مغناطیسی
effective magnetic field U میدان مغناطیسی موثر
magnetic field strength U شدت میدان مغناطیسی
magnetic field potential U پتانسیل میدان مغناطیسی
field intensity U شدت میدان مغناطیسی
magnetic intensity U شدت میدان مغناطیسی
high magnetic field U میدان مغناطیسی قوی
earth magnetic field U میدان مغناطیسی زمین
magnetizing force U شدت میدان مغناطیسی
noises U که از طریق میدان الکتریکی یا مغناطیسی
magnetic deflection field U میدان منحرف کننده مغناطیسی
gauss U واحد شدت میدان مغناطیسی
axis of earth magnetic field U محور میدان مغناطیسی زمین
noise U که از طریق میدان الکتریکی یا مغناطیسی
induced magnetic field U میدان مغناطیسی القاء شده
degauss U از بین بردن میدان مغناطیسی
magnetic joint U محل ضربه در میدان مغناطیسی
degauss U پاک کردن میدان مغناطیسی
applied magnetic field U میدان مغناطیسی اعمال شده
degaussing U تعدیل حوزه میدان مغناطیسی ناو دیگازینگ
ultra high magnetic field U معمولا میدان مغناطیسی باشغت بیش از 001ک
electromagnetic U ایجاد میدان مغناطیسی در اثر نیروی الکتریکی
hall effect U شرح تاثیر میدان مغناطیسی روی جریان الکترون ها
magnetic U قطعه الکترومغناطیسی که سیگنالهای الکتریکی را به میدان مغناطیسی تبدیل میکند
hysteresis U تاخیر تغییر دانسیته شارمغناطیسی نسبت به شدت میدان مغناطیسی
smog U میدان مغناطیسی گسترده و الکتریسته ایستا که با قط عات الکترونیکی ایجاد شده است
solenoid U سیم پیچی بشکل استوانه برای ایجاد میدان مغناطیسی مارپیچ کهربایی
inductance U اندازه گیری حجم انرژی وسیله که در میدان مغناطیسی میتواند ذخیره کند
electromagnetic wave U موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
Tell not all you know , nor do all you can. <proverb> U به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
accelerator winding U سیم پیچی سری که در تنظیم کنندههای ولتا از نوع نوسان ساز با باز شدن دوسر پلاتین میدان مغناطیسی را به سرعت کاهش میدهد وباعث بسته شدن هرچه سریعتر پلاتین میشود
compound wound generator U ژنراتوری که هم دارای میدان موازی و هم میدان سری میباشد
grenade court U میدان تیر یا میدان اموزش پرتاب نارنجک
Whatsoever U هرچه [هر آنچه] [آنچه ]
ferromagnetic material U هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
magnetic tapes U پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tape U پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
taped U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tapes U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
magnetic ink character recognition U تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
tape U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
degauss U پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
record U گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
battlefield recovery U اخراجات میدان رزم اخراجات میدان نبرد جمع اوری وسایل از کار افتاده رزمی
magnetic skin effect U جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
respective U مربوطه
pertaining U مربوطه
magnetic blowout U خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
flux valve U دریچه اکتشاف میدان مین دریچه اکتشاف مغناطیسی مین
permalloy U خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
closure minefield U میدان مین سد کننده حرکت میدان مین ممانعتی دریایی
tonal U مربوطه به اهنگ صدا
setting up U تعداد موضوعات مربوطه
sets U تعداد موضوعات مربوطه
set U تعداد موضوعات مربوطه
batches U در گروههای مربوطه و در یک ماشین
arctic U مربوطه به نواحی قطبی
batch U در گروههای مربوطه و در یک ماشین
pertinent U وابسته به یکان مربوطه
designs U نظرات و موضوعات مربوطه در یک مدار
design U نظرات و موضوعات مربوطه در یک مدار
modes U یات مربوطه را وارد میکند
record U مجموعه موضوعات داده مربوطه
forms U یات مربوطه را وارد میکند
mode U یات مربوطه را وارد میکند
formed U یات مربوطه را وارد میکند
delivered duty paid U تحویل پس از پرداخت عوارض مربوطه
form U یات مربوطه را وارد میکند
magnaflux U نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
fast U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
magnetic reluctance U مقاومت مغناطیسی رلوکتانس مغناطیسی
magnetic ritation U گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی
magnetic deflector U یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی
magnetic flow U فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
omission factor U تعداد متنهای مربوطه که در یک جستجو گم شدند
XGA U رنگ روی صفحه نمایش مربوطه
form U وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
formed U وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
series U گروه موضوعات مربوطه که مرتب شده اند
forms U وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
relative U نوشتن برنامه با استفاده ازدستورات آدرس مربوطه
relative U محل مشخص در رابط ه با یک مرجع یا آدرس مربوطه پایه
courses U میدان تیر میدان
course U میدان تیر میدان
coursed U میدان تیر میدان
magnetic flux density U چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
battery integration end radar display U وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه
cash-and-carry U نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
cash-and-carries U نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
cash and carry U نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
lead time U مدت زمان بین دادن سفارش و دریافت کالای مربوطه
FAQ U الات عمومی و پاسخ آنها درباره یک موضوع مربوطه استphantom
inputted U سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند
strip U حذف داده کنترل از پیام دریافتی و باقی گذاشتن اطلاعات مربوطه
input U سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند
menu U مجموعه انتخابهایی که زیر ورودی مربوطه در میله منو نمایش داده می شوند
baltic exchange U بازار یاتالار بورسی در لندن که مربوط به کرایه کشتی ومعاملات مربوطه میباشد
menus U مجموعه انتخابهایی که زیر ورودی مربوطه در میله منو نمایش داده می شوند
mid user U اپراتوری که اطلاعات مربوطه را از پایگاه داده ها دریافت میکند برای مشتری یا کاربر
frequently U صفحه وب یا فایل کمک که حاوی سوالات متداول و پاسخ آن درباره یک موضوع مربوطه است
buyer's over U حالتی در بازار که پس ازفروش تمام کالا هنور کالای مربوطه مورد نقاضا میباشد
fingers U برنامه نرم افزاری که اطلاعات مربوطه به کاربر را به پایه آدرس پست الکترونیکی بازیابی میکند
finger U برنامه نرم افزاری که اطلاعات مربوطه به کاربر را به پایه آدرس پست الکترونیکی بازیابی میکند
float U اضافه بر آدرس اصلی به تمام اندیس ها یا آدرسهای مربوطه برای بررسی حجم حافظه که برنامه نیز دارد
floated U اضافه بر آدرس اصلی به تمام اندیس ها یا آدرسهای مربوطه برای بررسی حجم حافظه که برنامه نیز دارد
floats U اضافه بر آدرس اصلی به تمام اندیس ها یا آدرسهای مربوطه برای بررسی حجم حافظه که برنامه نیز دارد
magnetic nuclear resonance U تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
magnetic flux U فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی
dispersion U پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
reluctivity U مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
arrays U ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
array U ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
hasty breaching U نفوذ تعجیلی در میدان مین عبور تعجیلی از میدان مین رخنه تعجیلی
introduce U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduces U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduced U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
relational database U پایگاه دادهای که تمام موضوعات ان بهم مربوطند.دادهای که فیلد مربوطه را جستجو میکند بدست می آید
relational database management system U پایگاه دادهای که تمام موضوعات ان بهم مربوطند.دادهای که فیلد مربوطه را جستجو میکند بدست می آید
literacy U اصط لاحات مربوطه و قادر بودن برای استفاده از کامپیوتر برای برنامه نویسی و برنامههای کاربردی
failures U بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
failure U بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
producing U آنچه تولید میکند
protective U آنچه حافظت میکند
biased U آنچه اریب دارد
knowledge U آنچه دانسته است
circular U آنچه در یک دایره می چرخد
circulars U آنچه در یک دایره می چرخد
the long and the short of it <idiom> آنچه گفتنی است
used U آنچه جدید نیست
contiguous U آنچه اثر می گذارد
the above was a summary آنچه دربالا گفته شد
previous U آنچه زودتر رخ میدهد
circulating U آنچه به راحتی می چرخد
incoming U آنچه از خارج می آید
unwanted U آنچه لازم نیست
lightweight U آنچه سنگین نیست
lightweights U آنچه سنگین نیست
authentic U آنچه درست است
auxiliaries U آنچه کمک میکند
constant U آنچه تغییر نمیکند
auxiliary U آنچه کمک میکند
constants U آنچه تغییر نمیکند
exclusive U آنچه شامل نمیشود
preformatted U آنچه فرمت شده باشد
significant U آنچه معنای مخصوصی دارد
differentials U آنچه اختلاف را نشان میدهد
differential U آنچه اختلاف را نشان میدهد
significantly U آنچه معنای مخصوصی دارد
relevant U آنچه ارتباط مهمی دارد
continual U آنچه به طور پیاپی رخ میدهد
commonest U آنچه اغلب اتفاق میافتد
commoners U آنچه اغلب اتفاق میافتد
common U آنچه اغلب اتفاق میافتد
simplest U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simpler U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
alterable U آنچه قابل تغییر است
chargeable U آنچه قابل شارژ است
ambiguous U آنچه دو معنای ممکن دارد
simple U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
thirds U آنچه بعد از دومین می آید
third U آنچه بعد از دومین می آید
extensible U آنچه قابل گسترش است
What must be must be . <proverb> U آنچه باید بشود خواهد شد .
prior U آنچه قبلاگ رخ داده است
Recent search history Forum search
1میخواهم برم میدان تکسیم
2single gas
1after all
2پخش شدن الکترونها از یک فلز یا نیمه هادی به درون یک خلاء تحت تاثیر میدان الکتریکی
2پخش شدن الکترونها از یک فلز یا نیمه هادی به درون یک خلاء تحت تاثیر میدان الکتریکی
0hoop stress
0میدان چگالی استوانه توپر
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com